سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 102
بازدید دیروز: 65
بازدید کل: 1382454
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



این دو نفر..

شنبه 88 دی 12

این دو نفر ماجرای عجیبی دارند.. خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند.. کاش دوستان قدیمی انقلاب، از قطار انقلاب پیاده نمی‌شدند.. از صمیم دل افسوس و  تاسف می‌خورم که فرزندان انقلاب دارند به همه چیز دهن کجی می‌کنند و آب به آسیاب دشمن می‌ریزند..
میرحسین موسوی که البته من از همان روزهای قبل از انتخابات هم معتقد بودم که او امتحانش را در دوره‌ی نخست وزیری پس داده است و بیشتر از اینکه تدبیر داشته باشد و جریانات را مدیریت کند مدیریت می‌شود و واکنش‌هایش بیشتر احساسی است. همین است که امروز گمان می‌کند این علاقه‌ی به او و قدرت رهبری و شخصیت کاریزماتیک اوست که جریان سبز را ایجاد کرده است. انگار او هنوز تشخیص نمی‌دهد که این موج سبز به خاطر حضور او نبود که در شرایط آن روز، هرکس دیگر با هر رنگ دیگری می‌آمد چنین موجی راه می‌افتاد. جالب است که با این همه فراز و نشیب و روشن شدن امور ـ حتی برای کسانی که داعیه‌ی سیاسی‌گری و فهم سیاسی ندارند ـ او هنوز فکر کند که باید علم مخالفت را به دوش بکشد و پای آن بایستد تا شخصیتی محبوب و تاریخی بشود.   
می‌دانیم که تعداد بسیار زیادی از 13 ملیون رای موسوی، مربوط به کسانی بود که به انقلاب، نظام و رهبری معظم انقلاب اعتقاد داشتند اما به خاطر مخالفت با احمدی نژاد به موسوی روی آوردند. مسلم است که بسیاری از این طیف، هرچند هنوز هم با دولت دهم مشکل دارند و از مخالفتشان با آن چیزی کم نشده است ولی امروز دیگر با میرحسین هم همراه نیستند. عده‌ی زیاد دیگری از آراء سبز، باز هم مربوط به طرفداران انقلاب و معتقدان به ولایت فقیه بود؛ اما این دسته بر خلاف دسته‌ی قبل، از صمیم دل با موسوی همراه بودند و به او علاقه داشتند؛ اما پس از برگزاری انتخابات، ادعای تقلب را نپذیرفتند و به نتیجه‌ی انتخابات و تایید مبادی قانونی و تنفیذ مقام معظم رهبری تن دردادند. البته عده‌ای از این گروه هستند که هنوز به نتیجه‌ی انتخابات تردید دارند اما از حرکت‌های بچگانه‌ی موسوی و طرفدارانش متنفر شدند، دست از او شستند و حاضر نشدند برای به قدرت رسیدن موسوی با سرنوشت کشور و انقلاب بازی کنند و دین خودشان را به خطر بیندازند. گروه دیگری از سبزها کسانی بودند که همیشه با نظام جمهوری اسلامی مشکل داشته و دارند و هیچوقت در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند؛ اما انتخابات دهم باعث شد که با مقاصدی متفاوت به صحنه بیایند و بدون علاقه و اعتقاد به شخص موسوی به او رأی بدهند. و در نهایت تعدادی از آشوب‌گران و فتنه‌جویان و اراذل و اوباش هم که نان خود را در ناامنی جامعه جستجو می‌کنند در موج سبز قرار گرفتند.
انگار موسوی هنوز نمی‌داند که الان از آن موج سبز دوران انتخابات، جز تعداد اندکی که در باطن با اصل ولایت فقیه و ماهیت نظام جمهوری اسلامی مشکل دارند و نیز جز همان دسته‌ی اندک اراذل و اوباش و ضد انقلاب‌، دیگر چیزی باقی نمانده است. انگار هنوز با همان حس و حال روز 22 خرداد که قبل از اعلام رسمی نتایج، خود را برنده‌ی قطعی انتخابات دانست، معتقد است که تمام آن 13 ملیون و بلکه بیشتر از آن که به اعتقاد وی رأی‌شان دزدیده شده است، زلفشان را به زلف او گره زده و پابه‌پای او حرکت می‌کنند. یا اینکه می‌داند ولی دنبال رهبری و سکان‌داری همان عده‌ی بسیار کم باقی‌مانده است تا با استفاده از آنها بر طبل مخالفت و قدرت‌طلبی بکوبد و روز به روز بحران جدیدی را برای نظام و کشور درست کند. 

مهدی کروبی البته سابقه‌ی خوبی در انقلاب، تحمل زندان، شکنجه و همراهی با امام امت داشته است و اگر تا هنوز اندک حرمتی داشته است مربوط به همان سوابق و مبارزات است؛ اما او ساده‌انگارانه خیال می‌کند این شایستگی‌های فردی اوست که افراطی‌ها برایش هورا می‌کشند و به واکنش‌های عجیب وادارش می‌کنند. به خاطر همین زودباوری و با اعتماد به تعریف و تمجیدهای پوشالی اطرافیان است که کار هتاکی و پرده‌دری و حریم شکنی را به اوج رسانده است.
شیخ اصلاحات، اراذل و اوباشی که در روز عاشورا اهانت و هتاکی به ارزش‏های اسلام و انقلاب را به اوج رساندند، را مردم می‌داند و در بیانیه‌ی رسمی از آنان حمایت می‌کند. انگار جدی جدی باور کرده که امروز رهبری تمام مخالفان نظام جمهوری اسلامی را در دست دارد و به همین جهت چنان می‏تازد که شاید دست‏گیر شود و به اسطوره‏ای بی‌بدیل تبدیل گردد.
او در بیانیه‌ا‌ی که بعد از وقایع عاشورا صادر کرد چنین آورده است: امروز در عاشورای حسینی از بدو صبح با خشونتی وصف ناپذیر بر مردم یورش بردند و جمع زیادی را مجروح، دستگیر و بنابرگزارش‌های رسیده تعدادی از هموطنان را به شهادت رساندند.. به راستی چه شده است که حکومت برخاسته از قیام عاشورا، در روز عاشورا دست بر خون مردم برده و جماعتی وحشی را به جان مردم انداخته است. یا رب چه شده است که حرمت عاشورا و عزاداران فرزند زهرا (س) در ظهر عاشورا نگاه داشته نمی‌شود و آنان را به خاک و خون می‌کشند. یا رب چه شده است که حرمت خون مردم در این ماه عزیز هم رعایت نمی‌گردد...
اینجانب این مصیبت بزرگ و گناه نابخشودنی را به محضر حضرت صاحب الزمان (عج)، ملت بزرگ ایران و خانواده های آسیب دیده تسلیت عرض می‌کنم و در پرتو آموزه‌ی جاودانه‌ی اباعبداله در ظهر عاشورا فریاد می‌زنم که اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید.

پانوشت: امیدوارم این نوشته حمل بر نگاه جناحی و یک‌سویه نشود. آنها که مرا می‌شناسند می‌شناسند و آنان که نمی‌شناسند اگر به نوشته‌های قبلی‌ام مراجعه کنند خواهند دانست که من با هردوسوی جریاتان اخیر به شدت مشکل دارم و تنها به انقلاب، نظام جمهوری اسلامی، آرمان‌های امام راحل، مقام معظم رهبری و اصل ولایت فقیه وفادارم و به اقتدار و عزت کشور اسلامی می‌اندیشم و رسیدن به قله‌های شرافت ملی و اسلامی را تنها در گرو محوریت مقام معظم رهبری و تبعیت از ایشان می‌دانم.. والسلام..